عشق یخ زده

عشق یخ زده

عاشقانه
عشق یخ زده

عشق یخ زده

عاشقانه

دیوانگیست

این دیوانگیست ...

 

که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه

 

خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم...

 

 

این دیوانگیست ...

 

که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه

 

یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم...

 

 

این دیوانگیست ...

 

که امید خود را به همه چیز از دست

 

 بدهیم بخاطر اینکه در زندگی با شکست مواجه شده ایم ...

 

 

این دیوانگیست ...

 

که از تلاش و کوشش دست بکشیم بخاطر

 

 اینکه یکی از کارهایمان بی نتیجه مانده است...

 

این دیوانگیست ...

 

که همه دستهایی را که برای دوستی

 

 بسوی ما دراز می شوند بخاطر اینکه یکی

 

 از دوستانمان رابطه مان را زیر پا گذاشته است رد کنیم ..

 

این دیوانگیست ...

 

 

که هیچ عشقی را باور نکنیم بخاطر اینکه

 

در یکی از آنها به ما خیانت شده است...

 

 

این دیوانگیست ...

 

که همه شانس ها را لگدمال کنیم بخاطر اینکه

 

در یکی از تلاشهایمان ناکام مانده ایم...

 

 

این دیوانگیست ...

 

به امید اینکه در مسیر خود هرگز

 

 

دچار این دیوانگی ها نشویم...

 

 

و به یاد داشته باشیم که همیشه...

 

شانس های دیگری هم هستند

 

 

و به یاد داشته باشیم که همیشه...

 

دوستی های دیگری هم هستند

 

 

و به یاد داشته باشیم که همیشه...

 

عشق های دیگری هم هستند

 

 

و به یاد داشته باشیم که همیشه...

 

نیروهای دیگری هم هستند 

 

غروب

نازنینا چه دعا بهتر از این
خنده ات از ته دل
گریه ات از سر شوق
نبود هیچ غروبت غمگین

LOVE

عشقت را ببخش عشق شاه کلیدی است که تمام دهلیزهای قلب را میگشاید

هیچ
چیز نمی تواند بر عشق حکومت کند، بلکه این عشق است که حاکم بر همه چیز است.

کسی که فکر میکند روزی عشق از بین میرود ، عاشق واقعی
نیست.

 

دلتنگ


وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوست داره

وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی
وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه
وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت

یه
کلبه ساخته

وقتی چشمات تهی از تصویرم شد به یاد بیار کسی رو که حتی توی

عکسش بهت
لبخند میزنه
وقتی جایی نشستی که کنارت خالی بود به یاد بیار کسی رو که توی

اغوشت جا
میگرفت
وقتی به انگشتات نگاه کردی به یاد بیار کسی رو که دستای ظریفش

لای انگشتات
گم می شد
وقتی شونه هات خسته شد به یاد بیار کسی رو که هق هق گریش

اونها رو می لرزوند

 


نظر یادتون نره

 

عشق


سلام دوستان
. امروز یک مطلب قشنگ از نوشته های ارسالی همراه همیشگی این وبلاگ آقا مهدی از اصفهان براتون گذاشتم. امیدوارم لذت ببرید. خودم که خیلی لذت بردم


                         Love

 

Because of you, in gardens of blossoming flowers I ache from the
perfumes of spring.
   I have forgotten your face, I no longer remember your hands;
how did your lips feel on mine?
   Because of you, I love the white statues drowsing in the parks,
the white statues that have neither voice nor sight.
   I have forgotten your voice, your happy voice; I have forgotten
your eyes.
   Like a flower to its perfume, I am bound to my vague memory of
you. I live with pain that is like a wound; if you touch me, you will
do me irreparable harm.
   Your caresses enfold me, like climbing vines on melancholy walls.
   I have forgotten your love, yet I seem to glimpse you in every
window.
   Because of you, the heady perfumes of summer pain me; because
of you, I again seek out the signs that precipitate desires: shooting
stars, falling objects.

 


عشق

 


به خاطر تو
در باغهای سرشار از گلهای شکوفنده
من
از رایحه بهار زجر می کشم !

 

چهره ات را از یاد برده ام
دیگر دستانت را به خاطر ندارم
راستی ! چگونه لبانت مرا می نواخت ؟!

 

به خاطر تو
پیکره های سپید پارک را دوست دارم
پیکره های سپیدی که
نه صدایی دارند
نه چیزی می بیننند !

 

صدایت را فراموش کرده ام
صدای شادت را !
چشمانت را از یاد برده ام .

 

با خاطرات مبهمم از تو
چنان آمیخته ام
که گلی با عطرش !
می زیم
با دردی چونان زخم !
اگر بر من دست کشی
بی شک آسیبی ترمیم ناپذیر خواهیم زد !

 

نوازشهایت مرا در بر می گیرد
چونان چون پیچکهای بالارونده بر دیوارهای افسردگی !

 

من عشقت را فراموش کرده ام
اما هنوز
پشت هر پنجره ای
چون تصویری گذرا
می بینمت !

 

به خاطر تو
عطر سنگین تابستان
عذابم می دهد !
به خاطر تو
دیگر بار
به جستجوی آرزوهای خفته بر می آیم :
شهابها !
سنگهای آسمانی !!