عشق یخ زده

عشق یخ زده

عاشقانه
عشق یخ زده

عشق یخ زده

عاشقانه

بمان

 

آمدنت را خوب یادم نیست...

بیصدا آمدی بی آنکه من بدانم...

و بی اجازه ماندی بی آنکه من بخواهم...

اما اکنون با ذره ذره ی وجودم...

ماندنت را تمنا میکنم...

قصد سفر داری،

ای مهمان ناخوانده در قلبم بمان...که ماندنت را سخت دوست دارم...

 

غمگینم

دلم خوش نیست،
غمگینم...
کسی شاید نمیفهمد.......کسی شاید نمیداند
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی.
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی:
عجب احساس زیبایی...!
تو هم شاید نمیدانی...!!