بارالها به عزتت قسم سرنوشت دوستانم را در عصرعرفه و شب
عیدقربان به خیر و نیکى تقدیرکن تا من جز لبخند رضایت بر سیماى آنان نبینم
روشنترین تلاقی آیینه و آب، در آوازهای روشن شهر زمزمه میشود و دو بهار، توأمان،
در فصلی گم شده در تاریخ، از راه میرسند و باهم پیوند میخورند.
سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و زهرا (س) مبارک باد.
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
بے تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بے تو چرا باغچه ام گل دارد
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
تا به کے یکسره یکریز نباشے شب و روز
ماه مخفے شدنش نیز تعادل دارد
کودکے فال فروش است و به عشقت هر روز
مے خرم از پسرک هر چه تفال دارد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
هیچ سنگے نشود سنگ صبورت ، تنها
تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد...
اللهمــــ عجلــــ لولیکــــ الفرجــــ
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود
صد حیف از این بساط که برچیده می شود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت
خوشبخت آن است که بخشیده می شود
عید مبارک