نجوا

سلام بر دوستان خوب و مهربان خودم. عزیزان امروز با کمی تاخیر آمدم. دیروز یک متن انگلیسی در کتابی خواندم که خیلی برای من جالب توجه بود. من این متن خیلی زیبا را ترجمه کردم تا شما دوست عزیز هم از خواند این مطلب لذت ببرید. مثل همیشه نظر هم یادتون نره. نظرهای خوب بذارید و بگید که وبلاگم چی کم داره. به امید موفقیت همه ی شما نازنینان.

Whisper in the moonlight


نجوا در نور ماه(مهتاب)


When day is done & sun is set


& the heavenly sweetness comes to
 
bounce


Suddenly Whisper begins through

the night.

 & on gentle beams our prayers of


 
love will patter soft in moonlight



rays,


Like cotton clouds to tickle stars &

 
say goodnight


 

The gentle touch to soothe our


worry with every little prance.


For our father comes near to



answer every need of heart,


& with a hug, I send my love,


I pray you have a beautiful night
 

my special sleepy friend.http://www.blogsky.com/Editor/images/smiles/23.gif

 

وقتی که روز به پایان می رسد و خورشید غروب

 
می کند
و آسمانی شیرین و جذاب پدیدار


می شود ناگهان نجوایی در میان شب آغاز می
 
گردد.


و پرتو ملایمی در عبادت عشق لطیفمان در نور

مهتاب افکنده می شود همانند ابر نخی ستارگان
 

را نوازش می دهد و به آنها شب بخیر می گوید.
 
امروز نوری میان افکار رؤیایی مان از راه


 

دوست داشتنی‌که می رقصیم حس لطیفی برای

 
تسکین نگرانی مان با یک پری کوچک است.


برای پدرمان پیش می آید که به هرخواسته‌ی

قلبی جواب دهد. و با یک بغل کردن محبتم را

برایش می فرستم، دوست مخصوص خوابهای


من، برایت داشتن شبی زیبا را آرزومندم.

Today the glow among our dreamy

thoughts of the lovely way we

danced,