سلام بر دوستان خوب
و مهربان خودم. عزیزان امروز با کمی تاخیر آمدم. دیروز یک متن انگلیسی در کتابی
خواندم که خیلی برای من جالب توجه بود. من این متن خیلی زیبا را ترجمه کردم تا شما
دوست عزیز هم از خواند این مطلب لذت ببرید. مثل همیشه نظر هم یادتون نره. نظرهای
خوب بذارید و بگید که وبلاگم چی کم داره. به امید موفقیت همه ی شما نازنینان.
Whisper in the moonlight
نجوا در نور ماه(مهتاب)
When day is done & sun is set
& the heavenly sweetness comes to
bounce
Suddenly Whisper begins through
the night.
& on gentle beams our prayers of
love will patter soft in moonlight
rays,
Like cotton clouds to tickle stars &
say goodnight
The gentle touch to soothe our
worry with every little prance.
For our father comes near to
answer every need of heart,
& with a hug, I send my love,
I pray you have a beautiful night
my special sleepy friend.
وقتی که روز به
پایان می رسد و خورشید غروب
می کند و آسمانی شیرین و جذاب پدیدار
می شود ناگهان نجوایی در میان شب آغاز می
گردد.
و پرتو ملایمی در عبادت عشق لطیفمان در نور
مهتاب افکنده می شود همانند ابر نخی ستارگان
را نوازش می دهد و به آنها شب بخیر می گوید.
امروز نوری میان افکار رؤیایی مان از راه
دوست داشتنیکه می رقصیم حس لطیفی برای
تسکین نگرانی مان با یک پری کوچک است.
برای پدرمان پیش می آید که به هرخواستهی
قلبی جواب دهد. و با یک بغل کردن محبتم را
برایش می فرستم، دوست مخصوص خوابهای
من، برایت داشتن شبی زیبا را آرزومندم.
Today the glow among
our dreamy
thoughts of the lovely way we
danced, |