سفر

سفر

 

تو به من خندیدی، قلب من باز گریست

 قلب من باز ترک خورد و شکست

 باز هنگام سفر کردن بود

 و من از چشمانت می خواندم

 که به آسانی از این خانه گذر خواهی کرد

 و از این شهر سفر خواهی کرد

 و نمی فهمی که بی تو این باغ  پر از پاییز است...

راستی یادتون باشه که قلب کسی رو نشکنین که قلبش اینجوری می شه